داستان‌ غم انگیز این پسر و مادر
::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::
داستان‌ غم انگیز این پسر و مادر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

صفحه اصلیگفتگوی آزادداستان‌ غم انگیز این پسر و مادر

تعداد بازدید : 79
نویسنده پیام
a66818 آفلاین



ارسال‌ها : 450
عضويت : 1 /2 /1393
سن : 26
تشکر ها: 4251
تشکر شده : 2392
داستان‌ غم انگیز این پسر و مادر
«چن ژیائوتیان» تنها هفت
سالش بود که پزشکان تشخیص دادند تومور مغزی کشنده ای دارد. این خبر به
اندازه کافی برای خانواده بد بود، ولی اوضاع این خانواده وقتی بدتر شد که
مادر او – «ژو لو»- چند ماه بعد مبتلا به بیماری کلیوی شد. حالا مادر و پسر
باید برای زنده ماندن تقلا می کردند.




سال های آن دو با بیماری شان مبارزه کردند تا اینکه بیماری «چن» پیشرفت کرد، او در نتیجه تومور، نابینا و فلج شد.






پزشکان می دانستند که چن
خواهد مرد. در عین حال می دانستند که کلیه او با مادرش «جور» است و می
تواند به مادرش کلیه بدهد. اما مادر قبول نمی کرد.


تا اینکه پسر اصرار بیشتری کرد، او می خواست جان مادرش را نجات بدهد.


سرانجام مادر با این فرض که با این کار دست کم «بخشی» از پسرش در داخل کالبدش زنده خواهد ماند، قبول کرد.


حدود دو هفته پیش «چن» درگذشت و کلیه اش به مادرش پیوند زده شد. حالا مادر می تواند به زندگی اش ادامه بدهد.












قبل از شروع جراحی پزشکان به احترام او لحظه ای سکوت کردند، علاوه بر مادر، بافت های بدن او به دو بیمار دیگر هم اهدا شد.




امضای کاربر : بانوی نور!فاطمه جان

شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما بی حسین شدن تو بود
و شرمنده تر این که تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم

دوستان در صورت تمایل در طرح ختم قرآن ماهانه شرکت کنید

طرح ختم قران ماهانه(اردیبهشت)

آیت الکرسی
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 - 09:40
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده: 7 کاربر از a66818 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: asihe & malos & zahra71 & mobina & zahra74 & nazanin92 & yasi &
asihe آفلاین



ارسال‌ها : 173
عضويت : 2 /2 /1393
محل زندگي : بهار نارنج
سن : 29
تشکرها : 1168
تشکر شده : 1119
پاسخ : 1 RE داستان‌ غم انگیز این پسر و مادر :
وقتی این جور اتفاقا رو میخونم فقط میتونم بگم .خدایا هزاز هزار بار شکرت که این نعمت بزرگ سلامتی رو به من و خانوادم  هدیه دادی.

امضای کاربر : زندگی همیشه لبخند میزند .....این ماییم که طرز نگاهمونو عوض کردیم.......
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 - 09:45
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده: 3 کاربر از asihe به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: a66818 / zahra71 / nazanin92 /
zahra71 آنلاین آفلاین
[avatar_answerzahra71]
[starszahra71]
[rankingzahra71]

ارسال‌ها : [Count_Allzahra71]
عضويت : [registerdatezahra71]
محل زندگي : [cityzahra71]
سن : [age_answerzahra71]
تعداد اخطار: [warningzahra71]
تشکرها : [thankszahra71]
تشکر شده : [thankszahra71]
پاسخ : 2 RE داستان‌ غم انگیز این پسر و مادر :
خداجون هیچ مادری رو نزار جای این مادر.........................

امضای کاربر : [emzazahra71]
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 - 12:57
ارسال پیام وب کاربر نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده: 2 کاربر از zahra71 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: nazanin92 / asihe /
برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.




editor ALI | Copyright © 2014-1393 Hamandishan